نورانورا، تا این لحظه: 11 سال و 10 ماه و 16 روز سن داره

نوراهدیه ی خدا

نورا بهترین هدیه از خدایم هست

نکته

در پــــی دانـه مـرو همچـو کبوتــر ، کـه تــو را عاقـبت بهــر یکـی دانـــــه ، بــــه دام انـدازنـد صیـد کن شیـــر صفت ، نیم بخور، نیم ببخش تـا بــه هـرجـا کـه روی ، بـر تـو ســلام انـدازند   از متنه خوشم اومد از یه سایت هنری کپی کردم   ...
20 آذر 1392

نکته

در پــــی دانـه مـرو همچـو کبوتــر ، کـه تــو را عاقـبت بهــر یکـی دانـــــه ، بــــه دام انـدازنـد صیـد کن شیـــر صفت ، نیم بخور، نیم ببخش تـا بــه هـرجـا کـه روی ، بـر تـو ســلام انـدازند EXniniweblog.comEX از متنه خوشم اومد از یه سایت هنری کپی کردم ...
20 آذر 1392

شیرین گندمک

این وقتیه که افتاده به جون عینک مامانی و اصرار داره که حتما رو چشمش وایسته اینجا خانم شیرین کاریش گل کرده و سایبان ماشینو ورداشته و با قاب اون واسه خودش کلاه ساخته  و اما ادامه کار عینک زنی...  وقتی باید کل کیفو بریزه بیرون اینم از مدل عکس انداختنش وقتی با کله میره تو پفک اینم یه خونه ی پاک و تمیز شده توسط این چهره  هوس در در حین اقامه نماز ...
19 آذر 1392

شیرین گندمک

این وقتیه که افتاده به جون عینک مامانی و اصرار داره که حتما رو چشمش وایسته اینجا خانم شیرین کاریش گل کرده و سایبان ماشینو ورداشته و با قاب اون واسه خودش کلاه ساخته و اما ادامه کار عینک زنی... وقتی باید کل کیفو بریزه بیرون اینم از مدل عکس انداختنش وقتی با کله میره تو پفک اینم یه خونه ی پاک و تمیز شده توسط این چهره هوس در در حین اقامه نماز ...
19 آذر 1392

الهی مامان فدات شه

  میدونم واسه پست گذاشتن خیلی دیر کردم .سرم حسابی گرم نورا بود از همه دوستای گلمون عذر میخوام طی دو هفته ی اخیر دخمل گلم چه بلاها که سر ما نیاوردی 4تا دکتر عوض کردیم هر کدوم یه چیزی میگفتن دکتر پوستی گفت لوزه داری یکی میگفت گلوت تورم داره  به هر حال 4 تا5 روزی تبت پایین نمی اومد شبای اول تبت با لرز همراه بود ومن یه مامان ناشی تا حالا لرز نی نی هارو ندیده بودم کلی استرس برم داشت چون قبلش استفراغ کرده بودی گفتم حتما فشارت افتاده با یه سرنگ نمک اب واست خوروندم یه ربعی نگذشته بود که تب با شدت40 41 شروع شد تا خود صبح نخوابیدیم و پا شویه کردیمت تاینکه فرداش که جمعه بود بردیمت بیمارستان اونجا دوباره گفتن گوشت چرک کرده و...
19 آذر 1392

الهی مامان فدات شه

میدونم واسه پست گذاشتنخیلی دیر کردم .سرم حسابی گرم نورا بود از همه دوستای گلمون عذر میخوام طی دو هفته ی اخیر دخمل گلم چه بلاها که سر ما نیاوردی 4تا دکتر عوض کردیم هر کدوم یه چیزی میگفتن دکتر پوستی گفت لوزه داری یکی میگفت گلوت تورم دارهبه هر حال4 تا5 روزی تبت پایین نمی اومد شبای اول تبت با لرز همراه بود ومن یه مامان ناشی تا حالا لرز نی نی هارو ندیده بودم کلی استرس برم داشت چون قبلش استفراغ کرده بودی گفتم حتما فشارت افتاده با یه سرنگ نمک اب واست خوروندم یه ربعی نگذشته بود که تب با شدت40 41 شروع شد تا خود صبح نخوابیدیم و پا شویه کردیمت تاینکه فرداش که جمعه بود بردیمت بیمارستان اونجا دوباره گفتن گوشت چرک کرده وکلی آمپول چرک واست تجویز کردن...
19 آذر 1392

بدون عنوان

سلام علیکم نمیدونم از کجا شروع کنم ولی اینطوری میرم سر اصل قضیه ١٢دندونیه من دو سه روزی بود که روی دندون فک بالایی یه لکه سیاه دیدیم با تحقیق و تفحص دریافتیم که باید شبا شیر نخوری امممممممممممممممممممممما تو هم که معتاد مگه میتونی ترکش کنی جونم بهت بگه سر شب که ٢٠٠ میلتو نوش جون میکنی تا ٣.٥ -٤ میگیری میخوابی وای به بعد از ٤مون که یه ریز گریه میکنی و شیل شیل میخوای وچنان ملتمسانه این کلمه رو سعی میکنی رسا بگی که انگار ما نمیفهمیم چی میخوای از یه طرف دلم برات میسوزه از طرف دیگه میگم بزار ترک کنی تا دندونت از اینی که هست بدتر نشه موندیم توی دو راهی گاها بابایی کم میاره گاها من البته دیگه وقتی به مرحله ای میرسیم که درو همسایه بیدار میشن م...
3 آذر 1392

بدون عنوان

سلام علیکم نمیدونم از کجا شروع کنم ولی اینطوری میرم سر اصل قضیه ١٢دندونیه من دو سه روزی بود که روی دندون فک بالایی یه لکه سیاه دیدیم  با تحقیق و تفحص دریافتیم که باید شبا شیر نخوری امممممممممممممممممممممما تو هم که معتاد مگه میتونی ترکش کنی جونم بهت بگه سر شب که ٢٠٠ میلتو نوش جون میکنی تا ٣.٥ -٤ میگیری میخوابی وای به بعد از ٤مون که یه ریز گریه میکنی و شیل شیل میخوای وچنان ملتمسانه این کلمه رو سعی میکنی رسا بگی که انگار ما نمیفهمیم چی میخوای از یه طرف دلم برات میسوزه از طرف دیگه میگم بزار ترک کنی تا دندونت از اینی که هست بدتر نشه موندیم توی دو راهی گاها بابایی کم میاره گاها من البته دیگه وقتی به مرحله ای میرسیم که درو همسایه بیدار م...
3 آذر 1392

نورای من

عزیزکم چند روزیه هیچی نمیخوری اونقدر داروهاتو به زور راهی دریچه گلوت میکنیم که دیگه به هر قاشق و به هر سرنگی شک داری امروز ساعت ١٠.٥ شادی اومد خونمون واسه رفع اشکال شیمیولی از وقتی که پاشو توخونه گذاشت بهش امون ندادی کلی ذوق کرده بودی تا اینکه با کمک اون بردمت حموم و اومدی گرفتی خوابیدی آخه یه جایی خونده بودم که حموم واسه سرماخوردگی خوبه امیدوارم سبب بیفته و خوب شی عزیز دلم تو این چند روز کلی لاغر شدیخودتم که بی حالی و همش پاهات میلرزه و میفتی صبح واست کمی سوپ درستیدم دل غافل که این سوپه چه بلایی سر دخملیم میاره سر سفره ناهار اومدیم بشینیم واسه تو هم سوپ ریختم تا به هوس آآآآآبج_____________ی کمی ازش بخوری تا بلند شدی از پشت سر من در بری پا...
16 آبان 1392