نورانورا، تا این لحظه: 11 سال و 11 ماه و 1 روز سن داره

نوراهدیه ی خدا

نورا بهترین هدیه از خدایم هست

بدون عنوان

1392/9/3 16:30
34 بازدید
اشتراک گذاری

سلام علیکم نمیدونم از کجا شروع کنم ولی اینطوری میرم سر اصل قضیه

١٢دندونیه من دو سه روزی بود که روی دندون فک بالایی یه لکه سیاه دیدیم با تحقیق و تفحص دریافتیم که باید شبا شیر نخوری امممممممممممممممممممممما تو هم که معتاد مگه میتونی ترکش کنی جونم بهت بگه سر شب که ٢٠٠ میلتو نوش جون میکنی تا ٣.٥ -٤ میگیری میخوابی وای به بعد از ٤مون که یه ریز گریه میکنی و شیل شیل میخوای وچنان ملتمسانه این کلمه رو سعی میکنی رسا بگی که انگار ما نمیفهمیم چی میخوای از یه طرف دلم برات میسوزه از طرف دیگه میگم بزار ترک کنی تا دندونت از اینی که هست بدتر نشه موندیم توی دو راهی گاها بابایی کم میاره گاها من البته دیگه وقتی به مرحله ای میرسیم که درو همسایه بیدار میشن من مجبورم شیر خودمو بدم تا ساکت بشی و جیغ نزنی آخه میگن شیر مادر رو دندونا تاثیر زیادی نداره خلاصه چند شبی هست که ما هیچی بیچاره بابایی بد خواب شده امروز چون بابا خونه بود شما دخمل گلم واسه استقبال از این طرح بابا گرفتی باهاش خوابیدی تا بابا گهگاهی ناهارو با ما بمونه و از خواب بعد ناهار لذت ببره

خوشگل مامان تازگی ها دیگه خیلی فرز شدی گول ماهارو نمیخوری و همه چی و همه کس رو با احتیاط تحت نظر میگیری امون نمیدی من از جام تکون بخورم.البته جدیدا شدید دلتنگی بابارو میکنی و تا میفهمی بابا نیست میگی کاخون (یعنی رفته کارخونه)و وقتی میگم چی درست کنه میگی دوغ

خوشم میاد مزاجت کپ مامانته اهل دوغ و ترشیو لواشکی و از هر چیز شیرینی جز نبات(که گاها از قندون میدزدی)بدت میاد

هفته ای که من دو روز کلاس دارم یه روزشو مهمون مامان جون و یه روز دیگشو مهمونه مامان بزرگی و تو خونه هرکدوم که میری خرابکاریهات جلوتر از خودت در حرکته ساعت١١.٥ که میام میبینم یا انقدر شلوغ کردی که خودت خسته شدی خوابیدی یا اونا رو خسته و کلافه کردی تو هر خونه ای هم واسه خودت برنامه داری خونه مامانجون به جوجوها دون میدی و خونه مامان بزرگ به پیشی ها

خلاصه که عزیز دل مامان هوای حیوونا رو داری

عشقتم علی هستش چون تا لباس بیرون میبینی میگی علی با کی بریم علی خونه کی بریم علیبا کی بازی کنیم علی و هرجایی جز حضور علی در در محسوب نمیشه آخه دخملم ددریه نگو نپرس....کله سحر که وا میشه پالتوی خودت و با کتونی های من میاری پرت میکنی سمت من و با چشمای خوابالوت میگی گه در در تازه یه سری کلمات ترکی دیگه هم مثل آچ رو خوب یاد گرفتی ماشالله زبون میریزی فقط این زبونو ادا اطواراتو نداشتی شاید اینهمه عاشقت نمیشدم یه چند روزی بود روم به دیوار اسهال گرفته بودی

دیگه انقدر به دستشویی زحمت دادیم که نگو نپرس و تودخمل خوب یاد گرفتی بگی پپپپووووووووووف و اونوقت دست منو میگیری میبری سمت توالت و میگی بیشول من بیچاره هم تسلیم میشم و میگم چشم

دختر گلم عاشقتم خیلی دوست دارم

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)