نورانورا، تا این لحظه: 11 سال و 11 ماه و 3 روز سن داره

نوراهدیه ی خدا

نورا بهترین هدیه از خدایم هست

آلبومی از نورا

1391/10/3 18:20
770 بازدید
اشتراک گذاری

نورا جونم جدیدا انقدر باهات مشغولم که نمی تونم واست بنویسم شیرین کاری های تازه یاد گرفتی اساس دلبری می کنی غذا خوردنت هم واسم شده مصیبت  به خدا حاضرم 20 نفر مهمون داشته باشم  یه وعده واست غذا درست نکنم بس که خانمی خیلی بد غذایی فرنی ها رو که دیگه نمی خوری عشق غذای آدم بزرگا رو داری کم نمک و کم شیرین هم که دوست نداری کارم شده فقط میکس -الک-گرم کن -سرد کن  و.... خلاصه خوشگلم سرم رو حسابی گرم کردی فقط تونستم ازت چند تا عکس آپلود کنم امید وارم خوشت بیاد گلکم...مرخصی 6 ماهم تموم شده از خانم مدیرمون خواستم واسم شروع به کار بزنه قراره هر از گاهی یه سر به مدرسه بزنیم شنبه صبح تو رو هم با خودم برده بودم خیلی با بچه ها شاد بودی زنگای تفریح اونقدر ذوق می کردی که نگو ونپرس تا چشم بهم بزنیم تو هم قاطی اونا شدی نانازم

دو سه روز مونده به یلدا رفته بودیم خونه خاله ویدا اونجا واسه عروس خوشگلمون کلی تزیینات کردیم توهم از هندونه گرفته تا تخمه همه چی خوردی ولی خداییش دختر خوبی بودی و مامانو اذیت نکردی و من تونستم کارا مو بکنم تزیینی هندونه و کدو و میوه مون واقعا خوشگل شده بود ولی کار که تموم شد امون ندادی ازش عکس بگیرم شیطون بلای مامان امسال تو اولین شب یلدات کلی ازت عکس گرفتم که به زودی می خوام آپلود کنم و بزارم توی وبلاگت

 

عکس ها در ادامه مطلب 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

ervin
4 دی 91 14:33
salam dokhtar amo jon axat khjeyli gashangan kheyli az weblaget sarmezanam axaye gashang gashang bezar zod zod meyam weblaget sarmezanm mamanamam khoshesh omade zod .omidvaram hamihse shado khoshhal bashi.


مرسی پسر عمو که به وبلاگم سر زدی
لیلا
5 دی 91 16:02
بی صبرانه منتظر عکس هاشم!زودی آپلود کن مامان خانومی!


رو چشم خانومی
parya joooooon
6 دی 91 12:51
اول سلام دوم اينكه چرا بچه رو ميبري مدرسه نعيمجوووون نميگي خداي نكرده بلاخره پر ميكروبه اونجا يكي از ميكروبا مياد خانوم خوشگل مارو الوده ميكنه
سوم عكسا خيلي قشنگن بخصوص اخريه بازم عكس بذار اينجا از راه دور ميبينمشون دلم واسش تنگ نميشه

سلام پری کفون دلم واست یه ذره شده دیشب هر چی زنگ زدم گوشیت یا وصل نمیکرد یا مشغول بود یا هم که شبکه قطع میشد میبوسمت.خالا قوربان آخه تا از بیمه واسه بازررسی نیومدن باید میرفتم و چون تمام وقت باید اونجا میشستم بایستی نورا رو هم میبردم خوشبختانه بازرسه هم روزیکه من نرفته بودم اومد ولی بر و بچ حل کرده بودن دیگه نمیرم خانم دکتر