بابایی روزت مبارک
یه کم دیر شده ولی خب...٥اسفند روز باباییمون بود منم رفته بودم تا تو جشنشون که در ورزشگاه رضازاده قرار بود برگزار بشه شرکت کنم سخنرانی های اول برنامه حوصلمو سر برد و گرفتم خوابیدم بعد بیدار شدنم هم دیدم دارن موسیقی اصیل ایرانی مینوازن خوشم نیومد و شروع کردم به بی تابی ...آخه من رفته بودم واسه بابام اونجا آذری برقصم که نشد
خلاصه بلند شدیم اومدیم خونه خاله معصوم البته من فکر کنم بابا ومامانم هم چندان از جشنه خوششون نیومده بودا ااا ...منو بهونه کردن
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی