ایام محرم
پریروز برای زیارت عاشورا دعوت شده بودیم مدرسه شمیم منم طبق هر سال یه روز قبل شعله زرد پختم با نورا و معصوم و علی رضا رفتیم مدرسه خانم مدیر هم آش رشته پخش می کرد نورا جونم اونجا دختر خوبی بودی و اولین آش رشته رو هم اونجا خوردی تازه خانمی بعد دو روز اونجا خرابکاری کردی بیچاره من اصلا نفهمیدم زیارت عاشورا کی شروع شد کی تموم شد پارسال نذر کرده بودم سلامت به دنیا بیای چند تا سبز پیشانی بند واسه بچه ها پخش کنیم که اونا روهم پخش کردیم و اومدیم خونه بابا قرار بود امروز بیاد ناهارو با هم بخوریم هول هولکی ناهار درست کردم خوردیم وعصری هم رفتیم آش مامان بزرگ اینا رو هم دادیم یه پیشانی بند خوشگل علی اصغر با یه چفیه هم واسه تو گرفتم تا جمعه تو هم تو مجمع جهانی علی اصغر شرکت کنی البته چون بابا شدیدا سرما خورده از خونه با اون جمع نی نی های پاک و معصوم عزاداری کردیم و تو رو بیمه علی اصغر کردیم خدا رو قسم میدم به بزرگیش همه ی نی نی هارو واسه پدر مادرشون حفظ کنه وهمه بچه های مریض رو شفا بده به حق حضرت علی اصغر الهی امین