پیشاپیش عیدت مبارک

دختر نازنینم سالروز ولادت دخت پیامبر .بانوی نمونه دو عالم .برتو مبارک باد

عزیز دل مامانی الان تو خواب نازی و ما یه تایمی یافتیم بیاییم سراغ وبلاگت و عید رو پیشاپیش به شما و همه ی دوستای گلم تبریک بگم

فرشته ی زمینی مامان روز به روز داری بزرگتر میشی بدون اینکه مالذت کافی رو از این دوران های شیرینت ببریماونقدر به مراقبت نیاز داری که از هر کار و باری دست برداشتم عزیز مامان چند روز پیش باز یه کوچولو تب کردی و چند روزی هم میشه که سرفه میکنی تو که مریض احوال میشی دنیا واسم زندون میشه آخه تحمل گریه ها و بی تابی هاتو ندارم وقتی نمیدونم کجات درد میکنه که بیتابی جیگرم کباب میشه از امروز صبح هم که زانوهات دون دون شده و هر وقت میخوره به فرش یه اوف اوفی میکنی دلم هوری میریزه عزیزم زودی خوب شو آخه این حساسیت چیه جیگر من به چی حساسی گلم؟بعضی ها میگن از بهاره بعضیا میگن از موکت و پارکته یه عده میگن از غذای منه یه عده میگن کیوی حساسیت زاست تو هم که هر جا کیوی دیدی امون نمیدی

خلاصه که روزا اینجوری میگذره و من اونقدر غرق مسئله هاتم که لذت با هم بودن و لذت تورو داشتن رو فراموش میکنم میدونم دنیا هیچ وقت عقب برنمیگرده

تا ما قدر این لحظه هارو بیشتر بدونیم قدر این دور هم بودنا قدر گفتن و خندیدنا و رقصیدنات و گاها داد و بیداد کردنات....

نازنین مامان روزی میرسه بزرگ و بزرگتر میشی واسه خودت خانومی میشی تشکیل خونواده میدی و اونوقته که میدونی این لحطه ها با اینکه سخته ولی یادش همیشه شیرینه کمی سختی میکشی اما یه دردونه ای مامان صدات میکنه با خنده ها و شادیهات میخنده با گریه هات غمگین میشه شبا هم نفست میشه و گاها دستای کوچیکش تو دستای مهربون و بزرگتر تو حس خیلی خوبی بهت میده این یه فرشته هست که وارد زندگی دونفرتون میشه فرشته ای که لذت بودنش به همه چی تو دنیا می ارزه

تو همون فرشته ی دوست داشتنی من و بابایی

خیلی دوست داریم

دختر گلم دایره لغتت خیلی سریع گسترده شده و تمامی لغات رو که به کار میبری در هر دو زبان ترکی و فارسی استفاده میکنی مثلا میگی مامان هاردا تا میگم هاردا چیه میگی مامان کو؟؟؟؟؟بابا گلدی تا میگم گلدی چیه میگی اوممد!!!!!خلاصه که هرچی ما میگیم فورا تو هوا میگیری و دایما تکرار میکنی

عاشق شیرین زبونیهاتم همچین تند تند یه چیزی رو میگی که ما از یه جمله فقط دو کلمه رو میفهمیم ولی کاملا منظورتو میرسونی اسم همه رو تو فک و فامیل یاد گرفتی و اکثرا همه ی بزرگترا رو با اسم کوچیک صدا میزنی و دلبری میکنی واسشون جدیدا هم وقتی حوصلت سر رفت به قول خودت درو آچ میکنی و میری راهرو خیلی خطرناک شدی از وقتی که دو سانتیمتر قد کشیدی چهار سانت هم پاشنه هاتو میدی بالا .با این شش سانت چیا که نمیکنی ؟؟؟؟؟؟؟

هر روز وقتی میخوابی و میزاریمت تو تخت فقط خدا رو شکر میکنم که امروزمون رو هم صحیح و سلامت گذروندیم و اتفاقی نیفتاد بس که فقط دنبال کارای خطرناکی

ناگفته نمونه دیروز صبح شدیدا حوصلت سر رفته بود یه لنگه از کفش مامان یه لنگه کفش بابا همراه با کلاه و کتت درو باز کرده بودی که هر جور که شده بری در در منم مجبورن پاشدم بساط رفتن رو فراهم کردیم و با کالسکه راهی پارک شدیم وسطا دیدم دوشم سنگینی میکنه کیفمو از دستگیره کالسکه آویزون کردم تو هم دم به دقیقه پاستیلتو مینداختی پایین من میومدم از جلو میزاشتم تو دهنت تازه رسیده بودیم پارک دیدم کیفم نیست داشتم سکته میکردم سریع برگشتم مسیرو نگاه کنم تو هم که پارکو دیدی آماده شده بودی که کمر بندت باز شه بری سور سور حالا بیا تو این هیری ویری تو رو آروم کن هی میگی ماما تاب تاب سور سور اوردا ...وا...ومدام داری به سمتشون اشاره میکنی انگار که مثلا من پارکو نمیبینم سریع به خاله معصوم زنگ زدم اومدن دنبالمون کل مسیر و شش هفت باری رفتیم پیدا نشد که نشد همه ی مدارکم همراه عیدی های شما هم توش

اومدیم خونه خاله معصوم تازه رسیده بدم که گوشیم زنگ خورد و با صدای پسر عمو انگار دنیا رو به من دادن وقتی گفت دختر عمو شما کیفتون گم شده؟ دیروز فهمیدم از خوشحالی پر در آوردن چه حسیه

ولی این دفعه دیگه قول میدم بهت که بی دغدغه ببرمت پارک( اوردا سور سورتاب تاب شونی )این الفاظ هیجانیته وقتی از دور یه پارکی رو میبینی الهی قربون ذوق زدنات بره مامان

بله کیفمون پیدا شد کلی اون طرف رو که کیفموپیدا کرده بود دعاش کردم پیدا شدنش واسه خودش یه داستانی بود به هر حال نمیدونم چه جوری بهترین شاکر خدا باشم من خدا رو واقعا کنارمون حس کردم

خدایا بابت همه چی ممنون

به حق حضرت زهرا تو این روز بزرگ دل همه ی آدمارو شاد کن الهی به حرمت زهرا چشم هیشکی گریون دل هیشکی نگران نباشه

آمین یا رب العالمین