نورانورا، تا این لحظه: 11 سال و 10 ماه و 26 روز سن داره

نوراهدیه ی خدا

نورا بهترین هدیه از خدایم هست

تقدیم به تو

1392/5/22 16:22
53 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عزیز دلم خیلی دیر کردم میدونم این دفعه دیگه گردن شیطنت هات نمیندازم

روز تولد ما تا خود افطار خوب پیش رفته بود قول وقرارایی داشتیم اما همین که از در میزدیم بیرون خاله معصوم بهمون گفت که ثنا حالش خوب نیست و بردنش بیمارستان دو دستی کوبوندم رو سرم که چی شده و یه هو چه بلایی سرش اومده فهمیدم که اورژانسی از فارابی تماس گرفتن که قند خون ثنا خیلی بالا رفته و هر چه سریع تر باید بستری بشه قرار شد پری رو ما برداریم بریم افطاریه خاله ویدا خلاصه که نمیدونم چه شکلی گذشت اون شب وقتی آخر شب با گریه های خاله مریم بدرقه شدیم وب ما هم اومدیم خونه و سه نفری تولد گرفتیم و فقط نقش بازی کردیم که ما خوبیم و شادیم قربون دل کوچولوت برم که واسه مامانی که ناراحت بود کلی ادا در آوردی تا منم شاد شم ولی من وبابایی دلمون پیش ثنا بود 48 ساعت بیمارستان بعد هم این دکتر اون دکتر بلاخره با انسولین کنترل شد و گفتن اگه رژیم بگیره احتمال قوی که برگرده خدا جونم معجزتوبهمون نشون بده تا دلمون وا شه به خدا از اون روز چنان حالمون گرفته که نگو و نپرس این روزا دیگه اصلافرصت نکردم واست بنویسم درسته که دوستا همشون آپ میخوان ولی شرمنده همشون شدم

گل دخترم هر لحظه به لحظت نوشتن داره خیلی جیگر و شدید دلبر شدی دیگه با سرعت برقو باد راه میری فرهنگ لغتت خیلی وسیع شده ولی کماکان بهم ماما نمیگی من همون اده موندم قبلا ها به همه اده میگفتی ولی الان بابا و آبجه وعیی و نناوبیا رو میگی ولی مامان نهآخگریهاینا به ترتیب بابا و شادی و ثنا و پریا هستن البته به عمو وحید هم چند ماهیه که میگی عقین بشکنه دستی که نمک نداره ناراحت

من بیشتر از همشون کنارتم و گوش به فرمان دستوراتت

الهی من فدات شم همین که از بغل همه میپری بغلم خودش یه دنیا می ارزه دیگر لغاتی هم که استفاده میکنی خیلی باحالن مثل دردر(بیرون رفتن از در خونه به هر دلیلی)چا(چایی)آپ(آب و هر نوشیدنی که داخل لیوان یا استکان باشه)بعو(گربه)دیتوون(زیتون که عاشقشی) شیل (شیشه شیر)ایو (الو)و کلی کلمه هایی که من نمیتونم تلفظ دقیقشو واست بزارم تو پست تازه ادکلن میزنی و صدای پیس پیس در میاری وبه جز گوشات بقیه اجزای صورتت رو فقط رو صورت ما نشون میدی مثلا وای به حال شخصی که بپرسه چشمت کو؟؟؟؟؟ چه شود احتمال کوری طرف99%

روابط اجتماعیت خیلی خوبه با همه خوش وبش داری سر هر چراغ قرمز دل از یه راننده میبری تازه واست فرقی نمیکنه از مستخدم مدرسه گرفته تا نطافت چی خونه و مرد و زن همسایه بگیر و برو تا....همه رو با گفتن بوسم کن بوسش میکنی خودشم چه بوسی آبدار.... وصدا دارماچقلبزبان

به طور کلی شدی کمدین اهل خانواده فقط اداهایی در میاری که هر کی میبینه میخنده

امروز واسه اولین بار خودم بردمت حموم آخه خیلی از حموم میترسی گفتم این دفعه باهات باشم شاید ترست بریزه از پیش درش که رد میشی هول ورت میداره همچین به قول خودتبا واژه چیپ چیپ بردمت که خودتم نفهمیدی کجا دارن میبرنت فقط یه خورده آخراش زدی زیر گریه .عزیز دلم عافیت باشه

امروز میخواهیم با اجازت بریم نمایش کمدی ازدر عمی و توبمونی پیش .... فعلا معلوم نیست ولی مهم اینه که وقتی میبرمت این جور جاها خیلی اذیت میشی آخه نه اینکه نفسم راه رفتن رو دیگه وارد شده نمیتونییه جا بشینی اونوقت آبرو واسمون نمیزاری توی چند مراسم افطاری که تالار دعوت بودیم یا با جیغ و گریه میومدیم بیرون امون نمیدادی مامان افطار کنه امسال با این شرایطی که واسمون ساختی 24 روز رو تونستم بگیرم اگه خدا قبول کرده باشه و شبای احیا هم به خاطر مرحمت جناب عالی فقط از تلویزیون بهره بردیم جایی مراسم نرفتیم فقط یه شب احیا وسطی که خاله معصوم مراسم داشت که اونم قربون شکلش برم گرفتی خوابیدی

به خاطر تو امسالم قید مدرسه و معلمی وکارو زدم احساس میکنم بهتره تا دو سالگیت پیشت باشم ان شالله بزرگ تر شو ببینیم چه میکنیم ؟؟

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)