نورانورا، تا این لحظه: 11 سال و 10 ماه و 20 روز سن داره

نوراهدیه ی خدا

نورا بهترین هدیه از خدایم هست

بهارو حال و هوای بابونه های جنگل فندقلو

هفته پیش سه تایی با هم زدیم تو دل جنگل ولی هوا فوق العاده مه الود بود ولی همینشم خیلی حال داد جای همه دوستای گلمون خالی تازه برگشتنی سه تا سگ گرسنه دیدیم که ناهار سر راهی نورا رو که چیپس و بیسکوییت ترد بود تقدیمشون کردیم دختر مهربونم خیلی ذوق داشتی وقتی حس اینو داشتی که تو اون سگارو سیر کردی قابل ذکره که این عکس رو دخملی خوشگلم ازمون گرفته خیلی هنرمندی دختر کوچولوی مهربونم اینم ازنورا و عمو سهیل  شاه داماد گلمون که بدلیل امنیتی عکس عروس نازمون رو کات کردیم😉😘 چه ذوقی داشتی وقتی عمو سهیل گفت بیا با هم یه عکس بگیریم وتازه همه کادوهای عروس خانوم هم که به مناسبت  عید فطر  عمو سهیل اینا زحمتشو ...
12 خرداد 1398

بهارو حال و هوای بابونه های جنگل فندقلو

هفته پیش سه تایی با هم زدیم تو دل جنگل ولی هوا فوق العاده مه الود بود ولی همینشم خیلی حال داد جای همه دوستای گلمون خالی تازه برگشتنی سه تا سگ گرسنه دیدیم که ناهار سر راهی نورا رو که چیپس و بیسکوییت ترد بود تقدیمشون کردیم دختر مهربونم خیلی ذوق داشتی وقتی حس اینو داشتی که تو اون سگارو سیر کردی قابل ذکره که این عکس رو دخملی خوشگلم ازمون گرفته خیلی هنرمندی دختر کوچولوی مهربونم اینم ازنورا و عمو سهیل شاه داماد گلمون که بدلیل امنیتی عکس عروس نازمون رو کات کردیم😉😘 چه ذوقی داشتی وقتی عمو سهیل گفت بیا با هم یه عکس بگیریم وتازه همه کادوهای عروس خانوم هم که به مناسبت عید فطر عمو سهیل اینا زحمتشو کشیده بودن شما وا ...
12 خرداد 1398

قهر با دوست صمیمی نیکا

۴شنبه تا سوار ماشین شد همش غر زد که شنبه باید بیای مدرسه به خانم صباحی بگی نیکا منو هل داده از پله ها افتادم اگه یه چیزیم میشد چی میشد 🤭😉خلاصه که دادو بیراه .... گفتم مادری نیکا دوست صمیمیته آخه مدیر بهش داد بزنه تو ناراحت نمیشی ؟ من به مامانش میگم بهش تذکر بده خلاصه یه سری مکالماتی رد و بدل شد حالا دوتا فنچ عاشق دورادور و مجازی واسه هم نامه نوشتن خیلی جالبه گفتم بزارم اینجا یادگاری بمونه کشته مرده ی اون آشق تم ت هستم مامانی فدات بشه 😍😍😍😂😂😂 اینم ماجرای قهر و آشتی های دهه نودی ها در دنیای مجازی اینم یه نقاشی خانوادگی و اون مو زرده منم شنیون کردم 😆😆😆 ...
3 خرداد 1398

قهر با دوست صمیمی نیکا

۴شنبه تا سوار ماشین شد همش غر زد که شنبه باید بیای مدرسه به خانم صباحی بگی نیکا منو هل داده از پله ها افتادم اگه یه چیزیم میشد چی میشد 🤭😉خلاصه که دادو بیراه .... گفتم مادری نیکا دوست صمیمیته آخه مدیر بهش داد بزنه تو ناراحت نمیشی ؟ من به مامانش میگم بهش تذکر بده خلاصه یه سری مکالماتی رد و بدل شد حالا دوتا فنچ عاشق دورادور و مجازی واسه هم نامه نوشتن خیلی جالبه گفتم بزارم اینجا یادگاری بمونه کشته مرده ی اون آشق تم ت هستم مامانی فدات بشه 😍😍😍😂😂😂 اینم ماجرای قهر و آشتی های دهه نودی ها در دنیای مجازی اینم یه نقاشی خانوادگی و اون مو زرده منم شنیون کردم 😆😆😆 ...
3 خرداد 1398

بهارونه های نورا

عشقم ماه من  خردادی من خیلی دوست دارم امروز وارد ماهی شدیم که تو مهمون خونمون شدی خانوم گل خیلی ماهی  چند تا عکس از روز ی که نورا از حموم تاریخی اردبیل بازدید میکنه بماند که گیر داده بود من با لباس ورزشی فرم مدرسه نمیرم اونجا 🤭🤭😘 اینم از عکس فرشته کوچولوی من تو حیاط بابا اینا اینم چند تصویری از دلقک بازیای مادر و دختری و اما دیشب افطار رو مهمون نورا خانوم بودیم به صرف کنتاکی مرغ .واااااای نگو و  نپرس موقع آشپزی یه خدماتی به خودت ارایه میدادی که نگو و نپرس از جمله دستکش ... و صندلی استراحت حین سرخ کردن و ..... و چون ریخت و پاشت زیاد بود فقط میگفتی خودم میشورم نگران نباش 😂😂😂...
2 خرداد 1398

بهارونه های نورا

عشقم ماه من خردادی من خیلی دوست دارم امروز وارد ماهی شدیم که تو مهمون خونمون شدی خانوم گل خیلی ماهی چند تا عکس از روز ی که نورا از حموم تاریخی اردبیل بازدید میکنه بماند که گیر داده بود من با لباس ورزشی فرم مدرسه نمیرم اونجا 🤭🤭😘 اینم از عکس فرشته کوچولوی من تو حیاط بابا اینا اینم چند تصویری از دلقک بازیای مادر و دختری و اما دیشب افطار رو مهمون نورا خانوم بودیم به صرف کنتاکی مرغ .واااااای نگو و نپرس موقع آشپزی یه خدماتی به خودت ارایه میدادی که نگو و نپرس از جمله دستکش ... و صندلی استراحت حین سرخ کردن و ..... و چون ریخت و پاشت زیاد بود فقط میگفتی خودم میشورم نگران نباش 😂😂😂😆 ...
2 خرداد 1398

اولین روزه دخملی

بله همون جور که واقف بودین نورا خانوم گل ما با اصرار هر چه تمام تر واسه سحری بیدار شد و اونقدر ذوق داشت تا حالا اونجوری با اشتها غذا نخورده بود تا ۱۱ صبح روزه موند و سر ساعت ۱۱ با یه شیر عسل کاکویی افطار کرد ولی کماکان میگفت روزه ام تا اینکه ساعت ۳بعد از طهر یه دل سیر ناهار خورد و سر سفره افطار هم با تمام ادا و اطوار های بنده مخلص خدا روزشو برای بار چندم افطار نمود قربون دخملی برم بهش خوش گذشته قراره امشبم سحر پاشه 🙈🙈🙈😂😂😂❤❤❤ ایناز قیافه سحری خانوم‌گل خلاصه اینم از معذرت خاهی های همیشگی از بد خلقی هایی که ازش سر میزنه و خودشم پشیمون میشه اما چه شود که غروز اجازه صحبت نمیده و دختر قصه ما با نامه وارد میشه اونم دست به دست نمیده و میندا...
20 ارديبهشت 1398