دلنوشته

اولین روز رمضان ۹۸یه روز با تاخیر تقویم قراره رقم بخوره دخملی ناناز مامان همش میگه منی اویادون باشدان ورون یعنی واسه سحر بیدارم کنید 😆😆😆

الهی مامان قربونت بشه .گیر دادی میخای روزه بگیری .امشب موقع خابوندن یه ارزویی داشتی که کاش یه تخت سه نفره بود و منو مامان و بابا باهم میخابیدیم 😘😘😘😆😆😆😂

این هفته دخمل مامان منو شرمنده کرده بله پس چی فکر کردین روز معلم منو سورپرایز کرده

البته یه قاب خوشگلم کاردستی خود خود هنرمندشه که واسه تزیین گذاشته رو شوفاژ اتاقش

چند تا عکس از جفت حرکتای هنرمندانه دختر ماهم







قربون اون نوشته های قشنگت مامانی

یکشنبه ۱۵ اردبیهشت روز جشن فارغ التحصیلیت بود و تو دختر هنرمند عضو گروه سرود وطن بودی





اینم از روز معلم و جشن کوچولویی بابت قدردانی از خانوم حاتمی گل



دختر کوچولوی مهربونم نمیدونی چقدر خوشحالم که دختر گلم سواد خوندن و نوشتن داره احساس میکنم کلی بزرگ شدی و خانوم تر از قبل

دوست دارم بتونم همیشه کنارت باشم و شاهد همه دلخوشی ها و لبخندای پاکت باشم بهم قول بده لبخند رو فراموش نکنی که کلید درهای زیادی تو عرصه زندگی ت خواهد بود با دلخوشی های کوچیک خیلی شاد شو و با غصه ها و درد های دنیا کم غمین باش .هر چی سعی میکنم برات زیاد بنویسم وعکس بزارم بازم کم میارم امروز عصر دوتایی تو پارکینگ و حیاط هم کارواشی کردیم و هم فوتبال زدیم حسابی خوش گذشت





زیبای بی همتای من خیلی دوست دارم خیلی و خیلی و خیلی ....😘😘❤❤❤

اوه راستی تا یادم نرفته بگم تشریف بردی پیش دکتر حسن پور تو موسسه کیش تعیین سطح شدی و از اول تیر میخای تشریف ببری زبان

ولی میونت با تعیین سطح خوب نبود و زیاد برات خوشایند نبود چون بعد ابنکه اومدیم بیرون گفتی اعصابم خرد بود واسه همین ج ندادم 😂😂😂❣❣❣