آبله مرغان لعنتی
دخملی جیگرم دو روز بود که خیلی بی حال بودی کلافه و بهونه گیر که شب دوشنبه بهم گفتی مامان موهامو میخارونم آب در میاد تازه فهمیدیم ای وای بر من آبله گرغان تشریف اوردن بلاخره آبله نیکا به نورا هم منتقل شد تا حالا اونقدر کلافه نشده بودی دیشب دیگه حالت اونقدر بد بود عصبی و خسته ؛که فقط گی نالیدی و گریه گطکردی الهی قربون اشکاط ویروسیت برم به خاطر مدرسم دو روز با خاله مریمت موندی و دکتر پریا هم انلا ین بالاسرت باز با اونا سرت گرم میشد و کمتر به ککو مک فکر میکردی دیروز خیلی روز سختی بود امروز بعد شام مامان جون با عمه پریسا و عمو بهنام اومدن ملاقات کلی ذوق کردی بله خودتو زدی به مریضی مردم هم ابمیوه میارن هم کادو 😜 یه لاک خوشگل و یه بلوز شیک...
نویسنده :
مامان نورا(نعیمه)
1:02